جدول جو
جدول جو

معنی دایر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

دایر کردن
(پَ مَ دَ)
گردان ساختن. براه انداختن. بگردش داشتن. بقرار سابق باز بردن، آباد کردن. معمور کردن. آبادان کردن، رواج دادن و رایج کردن، تأسیس کردن. بوجودآوردن، متعلق و وابسته کردن
لغت نامه دهخدا
دایر کردن
((~. کَ دَ))
به گردش انداختن، آباد کردن
تصویری از دایر کردن
تصویر دایر کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیر کردن
تصویر دیر کردن
درنگ کردن، تاخیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَحَکْ کُ بُ دَ)
تأخیر کردن. ابطاء. مقابل شتاب کردن (در رفتن بجایی)
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ)
دل دادن. شجاع و دلاور کردن. بی باک کردن. تجرئه. تشجیع. (المصادر زوزنی). تطویع. (از منتهی الارب). تنجید. (تاج المصادر بیهقی). گستاخ کردن: عبدالله بن سبا خواست که مردمان را بر عثمان دلیر کند. (ترجمه طبری بلعمی).
به خونش بپرورد برسان شیر
بدان تا کند پادشا را دلیر.
فردوسی.
بهر کارمر کهتران را دلیر
مکن کآنگهی بر تو گردند چیر.
اسدی.
چو دیده به دیدار کردی دلیر
نگردد چومستسقی از آب سیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(پَ سِپُ اَ تَ)
آباد کردن و معمور گردانیدن، از نو رواج دادن و رائج کردن. بر پا گردانیدن. پادار کردن
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ)
رایج کردن. متداول. جاری کردن. معمول کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از باور کردن
تصویر باور کردن
سخن کسی را راست دانستن باطنا تصدیق قول کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهر کردن
تصویر باهر کردن
ظاهر کردن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرفتار کردن بندی کردن دستگیر کردن گرفتارکردن دستگیر کردن بحبس و بند در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجیر کردن
تصویر اجیر کردن
مزدور کردن بمزدوری گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر کردن
تصویر دیر کردن
تاخیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاثیر کردن
تصویر تاثیر کردن
هناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
للدّائرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
Round
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
arrondir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
arrotondare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
округлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
rund machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
округляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
zaokrąglać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
arredondar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
afronden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
redondear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
membulatkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
گول کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
গোল করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
กลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
kuzungusha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
yuvarlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
丸くする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
לעגל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
गोल करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دایره کردن
تصویر دایره کردن
둥글게 하다
دیکشنری فارسی به کره ای